-
خــیلى کوتاه / خیلىشخـــصى ...
1391,11,02 17:27
"..."سـه تا نُقطه فعلاً که بعداً پُر بشه ... همـــیــن. دُوُمِ بَهمَن ماهِ نَوَدُ یِک .
-
فــــــِـر فــــــِره
1391,10,19 04:22
حسِش نیست . حس همین نوشتن ... نیست و نیست و نست . حِس; چه چیزى هست؟هرچى هست, نیست ! فقط میدونم که میچرخه..همه چی روی یه گردونس که مثه ماشین با باک خالیه میگرده . میگرده مثه چشم رو سر , سر رو تن , خون تو رگ , آدما دورهم دیگه, من دور اونا دنیا رو پول .پول توى دنیا جا اکسیژن . الان که میبینم زمینم داره خودشو دور میزنه ....
-
غـــورتـش بده ..
1391,09,20 22:29
حساب خالى..پشت چراغ زرد و قرمز و بنفش زندگى, نمیدونم چه رنگیه اصلا. خیلى وقته دیگه رنگش مهم نیست. من و این کاغذای لعنتی کنار هم موندیم . باهم بودیم . به پاى هم سوختیم . چه ساعتایی که حرف زدیم . من میگفتم اون فقط نگاه میکرد.آخه هیچ چی بین ما نبود جز یه خودکار . ول کن .بخند . پاشو . گور بابا همه چی. حداقل هنوز پادشاه...
-
پاورقى ـه این پا ورقى
1391,05,01 14:34
فقط دلم ازت گرفته و ازت متنفرم خدا نه ببخشید خودآ, کم نمودى ما رو این چند وقت؟چیزى گفتم؟موآمو سفید کردى تو این سن چیزی گفتم؟ چیزی گفتم وقتى گند زدى به همه ی لحظاتى که میتونست خوب باشه؟چیزی گفتم وقتی رفت؟ چیزی گفتم بهت که از اینور و اونور گذاشتی تو کاسه ى زندگیمون؟ خُب مصبتو شکر این آخریت چى بود؟سرم که تو کار خودم بود...
-
بــاقـالى فــروش
1391,04,28 20:47
بنام خدا ..خدا کیه؟ بگذریم ... الان قراره من باشم و تو , تو کى باشى؟ من کیم؟ آها خدا همونه که میگن خیلى مهربونه و کامیون کامیون آدم میبره بهشت و تریلى تریلى حورى و فرشته خالى میکنه سرشون؟ گور پدر بهشتش و هرچى فرشتشه ـس ... عاشق همین جهنمیم که خداتون واسم ساخته ... منم اونیم که هنوز خیلى مایه دارم ! چون یه عمره بهم...
-
مــنو بــشنــاس ...
1390,11,23 17:13
منو بشناس ... منو شناختی؟ نه منظورم خودم بود ... خودمو بشناس ... نه این قیافه ی ظاهریم ... نه این فیلمایی که واست بازی میکنم ... خودِ خودمو بشناس ... من سرشار از غم و احساسم... من تاریکم , پر از اشکال ریز و درشت ... با یه گوش پر از فحش و اخطار از دنیای آدما اخراجم ... منو به ذهنت بسپار چون زود تر ازین حرفا رفتینیم ......
-
رفـــیــــق ...
1390,11,10 17:17
رفیق از وقتی رفتی چیزی عوض نشده ... هنوز همون روزا میان همون شبا میرن ... این آفتاب لعنتیم دیگه گرممون نمیکنه ... هنوزم غم میگیرم ... میشکنم وقتی عکساتو میبینم ... نیستی دیگه ..دلقک بازیات ... مرام فردینیت ... هنوزم دوست دارم پای نیکمتِ پارک بشینم از عرق خوریات واسم بگی ... از بد بختیات بگی ... مسخره کنی معلمتو...
-
خوش به حالت ...
1390,10,26 19:25
خوش به حالت... خوش به حالت که نیومده رفتی نه از اشک چیزی فهمیدی نه از اون قلبای یخ و سنگی که زندگیتو زخمی میکنن ... نه عشقو فهمیدی نه نفرت .... نه دست قسمت و قضا قدر تورو هرجایی که خواست کشوند ...نه بهت حرومزاده میگن .... اصن چه بهتر .... چه بهتر که سقط شدی نشدی مایه ی ننگ ... تو زاده ی هوس بودی ... زاده ی شهوتِ یه...
-
چرکنویس مغزىِ نوزدهم دى ماه
1390,10,19 13:58
تو پاتو بذار تو شهرمن یکى لپاتو میکشه و بعد میگه شیتیل میتیل بینم چقد دارى؟باید به کُلِ شهر باج بدى تا بتونى راه برى فقط ... از شهردارى تا نظام وظیفه و خودِ دادگاهش اوضاع همینه ...با این شرایط شرافت کارى فقط حرفه مفته اگه کسى دم ازش بزنه ... اعتراض میکنى به اوضاع اداره؟! توهین به دین میکنى یعنى؟ میخواى پایه هاى نظام...
-
همیشه زنده ام ....
1390,10,14 18:27
ساعت 7ـه صبحه گوشیم داره آلارم میزنه,هوا سرررد ! باز پتو رو میکشم رو سرم و خودمو لول میکنم گوشه ى تخت , نمیخوام دیگه بگم امید ندارم , نمیخوام بگم تموم شُد همه چیز , میخوام به همه اثبات کنم که هیچى نشده , حس میکنم یه عمرِ رو شاخه بودم باید دیگه میرسیدم,دیگه کال نیستم,رسیدم که از درخت افتادم و الانه که قدرِ اون بالارو...
-
خـــوبم ... خـــوبـــ آنقـــدر خـــوبـــ که بد !
1390,10,04 16:22
شب است ماه بالاى سرم ... ستاره ها چشمک هاى سردى میزنند ... منتظرند ... منتظر افتادن من ... منتظر خم شدن کمرم ... ماه هست ولى آسمان مثل همیشه سقف تنهایى هایم نیست ...ستاره ها دیگر مثل قدیم جوانمردانه به پاى حرف هایم نمیشینند و با دیازپامِ ابر هاى تیره به سرعت به خواب میروند ....کسى نیست ...بازهم کسى نیست که پاى درد...
-
خـــــــــــــــــــرابـــــــــــــــــــــــم ...!
1390,09,27 17:20
خرابم ! مثه بُرجاى دوقلو تو یازدهِ سپتامبر .... خرابم خرابم...مثه خشتاى ارگ بم تو 5 اُم دى ماه .... خرابم ! خرابم ...مثه این زنا که تا 2 نصف شب تو خیابوناى محلمون پلاسن .... خرابم ! مثه اوضاع جیبم .... خرابم ! خرابم ....مثه اوضاعِ کشورم.... خرابم توهم فقط برق نزن پدرسگ ! بِبار یکم واسم !چون بَد خرابم .... مونده ازینور...
-
قلم ...
1390,09,26 18:01
این روزها حال من یه جورِ دیگست.... همش با کاغذم و قلمم جنگ و دعوا دارم... قلم چیز عجیب و پیچیده ایست شاید تاحالا به درکِ قلم نرسیده بودم عجیب خطرناک است! عجیب ترسناک است! (واسه عده ىخاصىفقط) مخصوصا وقتى دست امثال من را سفت میفشرى و رها نمیکنى تا اینکه خودت را ارضا کنى نترس اتفاقى براى تو نخواهد افتاد قلمِ عزیزم ,تو...
-
زندان
1390,09,13 08:35
-زندان مفهوم عمیق تری از چهار میله عمودی دارد -زندان یعن ی تظاهر به دوست داشتن کس ی که دوستش ندار ی و نمیتوان ی ترکش کن ی چون ضربه میخورد .... -و چه غم انگیز است خواستنی که توانستن نیست -چه غم انگیز است تحمل کردن یک عشق دروغین -چه تلخ است ابراز به عشق دروغین -چه کثیف است گفتن کلمه ی دوست داشتن بدون هیچ حس و علاقه ای ی...
-
فاحشه ی مغزی
1390,09,12 19:30
آنها آزادانه وحشی اند . ما وحشیانه آزادیم. من به فاحشه بودن قلب بدن های باکره شان ایمان دارم. من یک تار موی گندیده فرهنگ برهنه گیم را ، با برهنه گی فرهنگی شان عوض نخواهم کرد و عادت نخواهم کرد به بلاهایی که سرم می آید به دروغ هایی که می شنوم آنها روح می فروشند و از تن فروشی ماهی های آزاد در تنگ ، بد می گویند من در میان...
-
کمی آهسته تر !
1390,09,12 19:28
کمی آهسته تر رد شو هرچند اینجا خیلی شلوغ نیست. من هستم و یکی از دوستانم به نام من.خودم هم آن پشت دارد نگاهم می کند که چه نامعقول ادای خودم را در می آورم! کمی آهسته تر رد شو شاید لحظه ای بیشتر در چشمانم آب تنی کنی شاید یک دم بیشتر تنفست کنم شاید یک غزل بیشتر تو را بشنوم از این ایستگاه من تا ایستگاه بعد هوهو چی چی هایت...