دردِ دل هایی که به هیچکس نگفتم...!

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد ... دیگه ما میگیم دیگه ... مستى و راستى همینیم ...

دردِ دل هایی که به هیچکس نگفتم...!

تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد ... دیگه ما میگیم دیگه ... مستى و راستى همینیم ...

فاحشه ی مغزی


آنها آزادانه وحشی اند . ما وحشیانه آزادیم.
من به فاحشه بودن قلب بدن های باکره شان ایمان دارم.
من یک تار موی گندیده فرهنگ برهنه گیم را ، با برهنه گی فرهنگی شان عوض نخواهم کرد
و عادت نخواهم کرد به بلاهایی که سرم می آید
به دروغ هایی که می شنوم
آنها روح می فروشند و از تن فروشی ماهی های آزاد در تنگ ، بد می گویند

من در میان دو آینه رو بروی هم ، در دو طرفم، گم نمی شوم. تصویر آنها تا ابد ادامه دارد اما راه مستقیم هنوز مقصد دارد.
دل به دریا باید زد که در افق هر دریایی ساحلی است
و تو از سر نادانی ات به من می خندی و من برای شفایت گریه می کنم
تو من را نمی دانی.حتی خودم هم شاید خودم را نمی دانم
حتی نمی دانم کجایم! من در این اتاق هستم یا این اتاق در ذهن من است
حتی نمی دانم جز کسانی هستم که رفتند اما یادشان هست ، یا کسانی که هستند اما یادشان رفت ، که هستند.
اما می دانم که دورم از کسانی که آشنایی شان اتفاق است و جدایی شان سرنوشت
زندگی در دستان من است نه من در دستان این زندگی

نظرات 3 + ارسال نظر
S 1390,09,13 ساعت 07:58 ق.ظ

من در میان دو آینه رو بروی هم ، در دو طرفم، گم نمی شوم. تصویر آنها تا ابد ادامه دارد اما راه مستقیم هنوز مقصد دارد. زیبا!

ندا 1390,09,13 ساعت 08:20 ق.ظ

سبک نوشتنت عالی است !‌ ولی سبک خاطره و درد و دل نیست!خوشحال میشم ببینم اون سبکت رو هم ! ممنون

MahsN 1393,11,08 ساعت 02:42 ق.ظ

Vay mohamad in aaliiii bud kheili khub bud kheili

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد